تفاوتي نکند چون مراد يار من است
مراد ما ز تماشاي باغ عالم چيست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن
"حافظ"
مراد ما همه عشق است و خوشدلي ياران
وصــال او طـلـبـيـدن کـنـايــه مـيــخـواران
شراب و شاهد و ساقي چو در کلام آيد
مگير ظاهر و صورت چو نقطه پرگاران
چو قطره اي شده ام سوي بحر بي پايان
ز لطف خود در و گوهر به جان ما باران
بهشت دل بنما خسته ام ز قول و ريا
دواي درد دل اي خوش دواي بيماران
رخم چو زر شده از کيمياي درد تو
به يک کرشمه بگير اين ريا ز رخساران
دلم چو آينه پاک اين تنم ز خود فاني
چو بلبلي همه جانم به پيش گلزاران
يگانه خوش سخني وجه او نگر هرجا
که دلربايي و هجر است رسم دلداران
و. يگانه
86/7/10