صبح است ساقيا
سحرگاهان سمن بويي سر ساغر عيان کرد
صبوحي در سبو ريزان قدح نوشان فغان کرد
همان ناله مرا برد از خود و شيداي جان کرد
ندانم من که او چون بود و با جانم چه سان کرد
و. يگانه
84/12/13
Labels: چهارگانه
0 Comments:
Post a Comment
<< Home