second
سلام
نمي دونم چرا (البته دقيق نمي دونم ها) دوم بودن رو بيشتر دوس دارم
يه دوم خوب بودن رو خيلي دوس دارم
ولي بيشتر که فک ميکنم ميبينم که ترس از مسئوليت باعث اين طرز فکر بوده
چون آدم به عنوان يه معاون ميتونه همه کاراي مدير رو بکنه
ولي اگر مشکلي پيش اومد ، مدير بايد جواب بده
با يه ديد ديگه که به دوم بودن نگاه کنيم ميشه بگيم که
اينجوري آدم هميشه يه جايي واسه پيشرفت داره
در واقع اين جمله مثل اينه که بگم : الگو داشتن رو دوس دارم
آره ، در واقع دوم بودن به قصد پيشرفت مثل اينه که آدم دنبال يه الگو باشه
البته کسي که الگو داره ، خودش هم ميتونه الگوي يکي ديگه باشه
يه نکته که به نظرم مهمه اينه که
الگو برداري با تقليد فرق داره
تو الگوبرداري شما خودت هم فکر ميکني و با ايده گرفتن از اون الگو ، خودت رو تقويت ميکني
برگرديم سر همون موضوع اول و دوم بودن
خودم بدجوري از غرور ميترسم
و اول بودن خيلي خطرناکه
بايد مواظب باشيم که جو نگيرتمون
شايد لازم باشه گاهي خودمون رو بشکونيم
هميشه ترس از اينکه نکنه اين شکستن قدرت ما رو کم کنه وجود داره
ولي من يه چيزي ياد گرفتم
افتادگي آموز اگر طالب فيضي
البته رفتار و طرز فکر و سابقه خود شخص و اونايي که باهاشون سر و کار داره هم مهمه
اگر نظري درباره دوم بودن ، غرور ، الگوبرداري يا روشهاي فرار از غرور دارين ، خيلي دوس دارم بشنوم
* * *
New Persian Blogging Service
0 Comments:
Post a Comment
<< Home